جدول جو
جدول جو

معنی چاک سینه - جستجوی لغت در جدول جو

چاک سینه
(کِ نَ / نِ)
چاک گریبان. (آنندراج). گریبان. یقه:
گلشن اندام او موج لطافت میزند
میتوان دیدن ز چاک سینۀ او جوی گل.
سالک یزدی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چار آینه
تصویر چار آینه
چهارآیینه، نوعی لباس جنگی شامل چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند
فرهنگ فارسی عمید
(کِ)
خاک تیره. خاک برنگ سیاه. خاک سیه
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش ایزه شهرستان اهواز، که در 18 هزارگزی باختر ایزه واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 110 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و تریاک است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
نام قریه ای نزدیک اصفهان که در شمال غربی اصفهان و نزدیک سلطان آباد واقعاست
لغت نامه دهخدا
منزلگاهی فیمابین نیشابور و ترشیز (کاشمر]. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا
(کِ یَهْ)
خاک تیره. رجوع به خاک سیاه شود:
پاس ادب من همه را میرسد اینک
بر خاک سیه خفته ام اینک به در دوست.
علی خراسانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از واکسینه
تصویر واکسینه
((نِ))
مایه کوبی شده
فرهنگ فارسی معین
دوخت و دوز بازسازی جامه و پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان لفور، نام مرتعی در لفور سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
دانه چینی ماکیاندانه های ریز که به عنوان دانه ی ماکیان مورد
فرهنگ گویش مازندرانی